معنی کج و مورب

حل جدول

کج و مورب

قیقاج


کج و خمیده

مورب


کج و اریب

قیقاج، مورب


کج و مایل

اریب، مورب

لغت نامه دهخدا

مورب

مورب. [م ُ وَرْ رَ] (ص) نعت مفعولی منحوت از «اریب » و «وریب » فارسی. وریب. اریب. این لفظ عربی نیست و گویا فارسی زبانان از لفظ اریب و وریب فارسی، این صیغه ٔ مفعولی را ساخته اند. (از یادداشت مؤلف). کج و معوج و دارای اریب. (ناظم الاطباء). خط و راه کج. این معنی از اریب فارسی گرفته شده است. (فرهنگ نظام).
- حجاب مورب، حجاب حاجب، و آن پرده ای باشد میان دل و معده. (یادداشت مؤلف).
- خط مورب، خط کج و مایل. (از ناظم الاطباء).


حجاب مورب

حجاب مورب. [ح ِ ب ِ م ُ وَرْ رَ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) رجوع به حجاب شود.


کج

کج. [ک ُج ج] (اِخ) قتیبهبن کج بخاری محدثست. (منتهی الارب).


کج و معوج

کج و معوج. [ک َ ج ُ م ُع ْ وَ] (ص مرکب، از اتباع) کج و کوله. کج مج. (یادداشت مؤلف). رجوع به کج و کوله و کج مج شود.

فرهنگ عمید

مورب

آنچه سر کج داشته باشد، کج، معوج، خمیده،

مترادف و متضاد زبان فارسی

مورب

اریب، خم، کج، مایل، معوج،
(متضاد) راست


کج

اریب، پیچیده، خم، خمیده، کژ، متمایل، معوج، منحنی، مورب، ناراست، ناصاف، ناهموار،
(متضاد) راست

فرهنگ معین

مورب

(مُ وَ رَّ) (ص.) گرفته شده از فارسی به معنای کج، خمیده.

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

مورب

اریب، اریبانه

فارسی به عربی

مورب

قطر، مائل

فرهنگ فارسی هوشیار

مورب

استوار، محدود

معادل ابجد

کج و مورب

277

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری